English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (314 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Have a jock with somebody . U شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
witticisms U شوخی لطیفه گویی
witticism U شوخی لطیفه گویی
to recount something to someone [formal] U برای کسی چیزی را تعریف کردن [یکایک گفتن] [بازگفتن]
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
the U حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
ntsc U انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
jape U لطیفه زدن مسخره کردن
nomenclature U سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
A clumsy practical joke. U آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
file level model U نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
protocols U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
It is no joke . U این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
eia U استانداردی که سیگنالهای واسط را تعریف میکند و نیز نرخ ارسال و قدرتی که برای ارتباط ترمینال به مودم ها به کار می رود
traduce U تعریف کردن
compliments U تعریف کردن از
praising U تعریف کردن
recounted U تعریف کردن
compliment U تعریف کردن از
praise U تعریف کردن
say a good word for U تعریف کردن
to crack up U تعریف کردن
complimented U تعریف کردن از
praised U تعریف کردن
recounts U تعریف کردن
complimenting U تعریف کردن از
recounting U تعریف کردن
recount U تعریف کردن
praises U تعریف کردن
glorifying U تعریف کردن
defines U تعریف کردن
glorifies U تعریف کردن
glorify U تعریف کردن
emblazon U تعریف کردن
traduced U تعریف کردن
defined U تعریف کردن
unreel U تعریف کردن
traduces U تعریف کردن
define U تعریف کردن
traducing U تعریف کردن
defining U تعریف کردن
ymck U تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
trick U شوخی کردن
larks U شوخی کردن
tricking U شوخی کردن
tricked U شوخی کردن
cut a joke U شوخی کردن
to cut a joke U شوخی کردن
jokes U شوخی کردن
monkey business <idiom> U شوخی کردن
to kid U شوخی کردن
joked U شوخی کردن
joke U شوخی کردن
josh U شوخی کردن
lark U شوخی کردن
joking U شوخی کردن
razz U شوخی کردن
to crack a joke U شوخی کردن
to break a jest U شوخی کردن
To blow ones own trumpet. U از خود تعریف کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
narrates U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrated U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrate U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrating U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
fun U مطبوع شوخی کردن
to play a joke on any one U با کسی شوخی کردن
gayety U بشاشت شوخی کردن
to plaster any one with praise U تعریف زیادبار کسی کردن
to play a trick on any one U زدن باکسی شوخی کردن
to laugh off U با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
to do something wrong U شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
sikt U شوخی طعنه امیز کردن
to be up to something U شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
to get [be] up to mischief U شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
prank U شوخی زننده تزئین کردن
jest U ببازی گرفتن شوخی کردن
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
jests U ببازی گرفتن شوخی کردن
indulged U زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges U زیاده روی کردن شوخی کردن
indulging U زیاده روی کردن شوخی کردن
indulge U زیاده روی کردن شوخی کردن
Its no joke running a factory . U اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
It wI'll boomerang. U کاری را بر حسب شوخی وتفریح کردن
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
Windows GDI U مجموعه ابزارهای نرم افزاری از تبدیل تعریف ویندوز API که نوشتن برنامه برای برنامه نویس را ساده تر میکند که تحت سیستم عامل ویندوز کار خواهد کرد
defined U تعیین کردن تعریف کردن
define U تعریف کردن معنی کردن
define U تعیین کردن تعریف کردن
defines U تعریف کردن معنی کردن
defines U تعیین کردن تعریف کردن
defined U تعریف کردن معنی کردن
defining U تعریف کردن معنی کردن
defining U تعیین کردن تعریف کردن
gagster U لطیفه گو
pliskie U لطیفه
plisky U لطیفه
joking U لطیفه
witticism U لطیفه
jests U لطیفه
epigrams U لطیفه
epigram U لطیفه
joke U لطیفه
jape U لطیفه
japer U لطیفه گو
jest U لطیفه
jokes U لطیفه
humorists U لطیفه گو
humorist U لطیفه گو
witticisms U لطیفه
humorously U یا لطیفه
wisecracker U لطیفه گو
joked U لطیفه
facete U لطیفه گو
witty U لطیفه گو
MOT U لطیفه
wittier U لطیفه گو
one-liners U لطیفه
MOTs U لطیفه
mosul U لطیفه
wittiest U لطیفه گو
epigrammatist U لطیفه گو
one-liner U لطیفه
bon mot U بذله لطیفه
japery U لطیفه گوی
wittiness U لطیفه گویی
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
rug names U اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
quip U لطیفه طعنه زدن
quips U لطیفه طعنه زدن
wittily U بطور لطیفه یا بذله
wittier U شوخ لطیفه دار
wittiest U شوخ لطیفه دار
quipping U لطیفه طعنه زدن
quipped U لطیفه طعنه زدن
witty U شوخ لطیفه دار
epigrammatize U لطیفه یا مضمون گفتن
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
epigrammatic U وابسته به لطیفه و کلمات قصار
This jock that you told me is as old as Adams . U این لطیفه که گفتی خیلی دیگه کهنه است
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
circumscription U تعریف
cell definition U تعریف سل
complimenting U تعریف
definition U تعریف
compliment U تعریف
quality U تعریف
qualities U تعریف
definitions U تعریف
complimented U تعریف
portrayals U تعریف
portrayal U تعریف
description U تعریف
descriptions U تعریف
compliments U تعریف
definiens U تعریف
extolment U تعریف
explanation U تعریف
comkplimentarily U با تعریف
explanations U تعریف
undefined U تعریف نشده
he is well spoken of U از او تعریف می کنند
block definition U تعریف بلوک
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com